۱۳۹۱ دی ۱۱, دوشنبه


چند سال پیشا اون روی سگم، یه بچه سگ بازیگوش و نسبتا ترسو بود که فوق فوقش دو تا واق می‌کرد بعد میومد پشت من قایم می‌شد بعدم میومد تو بغلم و صورتش رو می‌برد تو فضای خالی ال مانند آرنج و ساعد و بدن و می‌خوابید. امروزه به واسطه دوست و آشنا و شرایط و محیط وقتی اون روی سگم بالا میاد شاهد هستیم که ماشالا ماشالا یلی شده و چنان واق واق می‌کنه که گوشت تن زنده و مرده آب می‌شه- گاهی خودمم ازش می‌ترسم.
اما وقتی حسابی واق واق می‌کنه، یهو تبدیل میشه به همون بچه سگ نسبتا ترسو که می‌خواد یکی بغلش کنه. این وقتا هیچ کاری ازم بر نمیاد. چون دیگه تشخیص اینکه الان کدوم یکی روی سگمه و کدوم یکی خودم از عهده‌م خارجه و خوبیت نداره آدم خودش رو بغل کنه و هی بگه هیش هیش نترس آروم باش نلرز.