۱۳۹۱ شهریور ۲۲, چهارشنبه


یک جاهایی که دیگه مخت جوابگو نیست باید بیری وندی کمپ یا مانیکا گلر وجودت را بیدار کنی. دستکش برداری و بیوفتی به جون ظروف و قابلمه و ماهی تابه و سینک. جواب نداد؟ حموم و دستشویی و توالت و شیرآلات و سرامیک و کاشی و اون گوشه های غیر قابل دسترس. بعد آب بگیری و فیشت همه چی جوری برق بیوفتد که انگار نو شده باشند و هنوز دست هیچ بنی بشری بهشان نخورده. بی شک آخرش نفس راحت می‌کشی و میشینی روی کفه‌ی ترازو و این یکی کفه هم پر میکنی از فکر و خیالت. حالا دیگر میبینی که به تناسب و آراستگی کامل رسیدی و لبخند می‌زنی.