۱۳۹۰ دی ۲, جمعه

معمولن می شنویم که خودت را اذیت نکن حرص نخور گریه نکن آروم باش دنیا پر است از آدم های مریض و هرزه. بیشتر فکر کنم منظورشان ایران است و ایرانی تا دنیا. حالا یک دوستی بگوید نه امریکایی ها دائم می گویند فاک یا پسر زاده شده از ساحل و من چون معمولا حوصله بحث ندارم سکوت می کنم.
دوست دارم زودتر بفهمم دنیایی که پر است از آدم های مریض بیشتر کدام قسمت های کره زمین را شامل می شود. اینکه کره ی روی میز بچگی ات را بچرخونی و شانسی انگشتت را بگذاری یکجا تا شانست را امتحان کنی که نشود همان خاورمیانه محدود شده یا چی؟
فقط می دانم که حالم بهم میخورد از شنیدن هر چی کاف دار است. انگار که توی سینی غذا، جلو و عقب مرد و زن را بریده اند گذاشته اند سر میز و با جعفری و لیمو آذین بندی کرده اند و به عنوان پیش غذا سوپ استفراغ گرم را ریخته اند در ظروف چینی با حاشیه طلایی.حالا شما بیا و بگو سوسول بچه مثبت یا دختر بچه پنج ساله ی ندید بدید یا هر چیز دیگری.
اینکه یک نفر به هر دلیلی کلامی و تایپ وار به اعصاب و روان یک دختر تجاوز کند چیز غریبی نیست. چیر غریبی نیست که تهدید کند اگر شلوغ کنی عکسهات رو اینجا و آنجا و همه جا میذارم و میگم که فلان. غریب نیست آدم ها عقده گشایی کلامی کنند و از حال خراب یک نفر ارضا شوند. غریب نیست که بگویند طلا که پاکه چه منتش به خاکه و یک نفر برود خودش را گم و گور کند و از هر صفر و یکی فاصله گیرد که شاید آرامشش را بدست آورد.
غریب این است که هرزگی را فقط برای کارگر افغانی بدانی یا برای بدتیپ پایین شهری یا شهروند یک شهر دور افتاده. نگران فشار هرزه دستی باشی برای خودت یا عزیزانت و بشینی پشت صفر و یک ها. دختر باشی یا پسر یک نقاب می زنی و تهدید و آزار و اذیت می کنی و لذت می بری. ارضا می شوی و انسان می مانی؛ موجود وحشی دوپایی که روی تخت می خوابد و نه آمال و آرزوی قلعه را می شناسد نه سرزمین شیر و عسل را و هیچ وقت آدم نمی شود.