۱۳۹۰ شهریور ۲۲, سه‌شنبه


گاهی خودِ خودم و خودِ خرم میشینند یک گوشه پسته تازه پوست میکنند و ریز ریز می خندند. مغز پسته ها را چندتا یکی می اندازند بالا و قرچ قرچ شاد می شوند. من اما یک گوشه دیگر اتاق سر به زیر میشینم پوست پسته هایی که رفته است زیر ناخن های کوتاهم را پاک میکنم و برای روز خوبی که میاد خیالبافی میکنم.