یک روزهایی هستند که قرمزند. قرمزی شان نه مثل یاقوت سرخ پوش سال های دیرین است، نه مثل پانچ روی میز تحریر که دلش پر باشد از رنگی های ریز و نه مثل لاک قرمز روزهای خوش و خرم بودنت. قرمزی شمارش معکوس دارند که میرسی به صفر و بنگ. مثل شن های ساعت شنی سر میخورند و میروند و تپ میریزند. روزهای قرمز بغضشان تلخ است؛ نه مثل عرق نعناع است و نه مثل قهوه ترک. چونه لرز میگیری و پیشانی ات والان دار میشود.