آدم های دورویی هستند که شادی و شعفی گذرا دارند و عبوس و جدی اطرافشان را نگاه میکنند. گاهی هم خیره میشوند به گوشه ای از زمین و یاد شادی هایشان می افتند. اوقاتی که تاج ابروهایشان متمایل به آسمان میشود زمان دلواپسی از شادی است که زمانی نشان داده اند و نباید نشان میدادند. یا اخم و تخمی که درونشان آنقدر قل زده که سر رفته و ناراحتی دیگران را به دنبال داشته. این دسته از آدم های دورو شب ها خاطراتشان را سفت بغل میکنند و میخوابند و صبح ها روی تختشان را با وسواس صاف میکنند و میروند دنبال شادی که ذات نَپّر داشته باشد؛ نه مثل شیشه الکلی که درش باز مانده و پر از خالی است.