سیزده را به در میکنند. شاید زشت باشد ادامه این حرف اینجا. چون من همیشه خدا با کلمات و ترکیب هایشان بازی میکنم؛ با اعداد هم. ترجیح میدهم یک جای دیگر یک دوست دیگری راجع به این در کردن توضیحی دهد و شفاف سازی کند. بله این سیزده را که به در، از در، یا هر چیز دیگری می کنند و می روند مزایایی هم دارد. یکی از این مزیت ها این است که من سوژه پیدا میکنم برای قر دادن و جلف بودن توی حیاط. چند سالیست که یکسری از دوستان و فامیل ها سیزدهم فروردین می آیند خانه ما که آش مامان را بخورند که روغن یک وجبی ندارد رویش. مهمان ها که می روند میشینم لب تخت روبروی کتابخانه ام که یک زمانی بوفه ی جهیزیه مامان بود و من کشان کشان آوردمش توی اتاق. خصلت های مورچه وارم را نمیدانم از چه کسی به ارث بردم که انقدر دوست دارم همه چیز را دور خودم جمع کنم. چند سال پیش یک کنده درخت پیر توی کوچه دیدم و کشان کشان و قِل قِل زنان آوردمش توی حیاط که وقت های آفتابی بشینم رویش و ریلکس کنم به قول فرنگی ها. چند روز بعدش دیدم پشت ماشین آقای رفتگر رفته و برایم دست تکان میدهد. هر چقدر من به همه خرت و پرت های عالم وابستگی دارم بابا نه.اصلا انگار زاده شده که همه چیز را فنگشویی کند. ترس اینکه یک روز من را هم بگذارد سر کوچه، امانم را بریده است. امان؟ بله امان را هم میبرند مثلِ... خوب مثل همان کاری که با نوزاد های پسر میکنند. لب تخت، از آن جاهایی ست که آدم هی دلشوره دارد که از سر میافتد روی زمین یا از ته. وسط این ترس افتادن از ته یا از سر، یاد یک خاک بر سری افتادم که سرم را هر جا می انداختم بود و بعد یهو رفت به درک که خدایش بیامرزد. دَرَک را دوست دارم. جای خوش آب و هوایی است که آدم های باحال می روند آنجا. خود من بچه که بودم همیشه یک دختری برایم بلیط یک طرفه به درک را میگرفت. چون من تنها دختر فوتبالیست کوچه بودم و خاله بازی را تنهایی دوست داشتم نه با دختر همسایه. چون بلیط یک طرفه بود مسیر بازگشت باید کمی برایم سخت میشد و البته جانکاه. اما من که از پیاده روی همیشه خدا استقبال کرده ام این مسیر را دوست داشتم و سنگ شوت میکردم تمام مسیر را. دلم میخواست از مزایای درک بگویم که چه جای خوش آب و هوایی است که این آقای جک جانسون نفهمیدم کی رسیده اینجا و دلنگ دلنگ دارد برایم آواز میخواند. انگار که آمده است مرا هم ببرد دَرَک پیش آن مردک، همچین که میخواند سو پیلیـــز لت می تیک واتس لفت آو یور هارت.